يک
شخصي خوابي ديده بود آمد به نزد ابن سيرين و گفت : خواب ديدم که در
خانه من آتشي است. ابن سيرين گفت برو در خانه ات بگرد گنجي پيدا مي
کني. آن شخص رفت و گشت و گنج را پيدا کرد.
مدتي
گذشت يک بنده خدايي عين همين خواب را ديد با عجله و خوشحالي خود را به
ابن سيرين رسانيد و گفت من چنين خوابي ديدم . ابن سيرين گفت بدو که
خانه ات آتش گرفت . آن شخص با عجله برگشت ديد درست است قسمتي از خانه
آتش گرفته . او به زحمت آتش را خاموش کرد و مجددا به نزد ابن سيرين
برگشت و سوال کرد چرا اينگونه تعبير کردي چه فرقي خواب من با آن بنده
خدا داشت؟
ابن
سيرين گفت : آن شخص در زمستان خواب ديده بود و آتش در زمستان نعمت است
ولي شما در تابستان آتش ديده بودي که زحمت است.
|